داستان مشکلات زندگی
روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم .
شغلم را…دوستانم را…زندگی ام را
به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا صحبت کنم .
به خدا گفتم : آیا می توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری ؟
و جواب او مرا شگفت زده کرد.
او گفت : آیا درخت سرخس و بامبو را می بینی؟
پاسخ دادم : بلی .
فرمود :
ادامه در ادامه مطلب